soshiyans

 
قام بالانضمام: 2008-10-08
روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد****اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد
النقاط0أكثر
المستوى التالي: 
النقاط المتبقية: 200
آخر لعبة

دزدی مـال و دزدی دیـن

گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند.
و من دزد مال او هستم، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می یافت ؛
آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است ...